چند لحظه از زندگی...
به نام عشق
تو خراب من آلوده مشو
غم اين پيكر فرسوده مخور
قصهامبشنو و از ياد ببر
بهر من غصه بيهوده مخور
تو سپيدي من سياهم خستهايگمكرده راهم
تو به هرجا در پناهي من به دنيا بيپناهم
تو طلوع هر اميدي منغروبي نااميدم
تو سپيد و دلسياهي من سياه دلسپيدم
نه قراري نه دياري كهبر آن رو بگذارم
به چه شوقي به چه ذوقي دگر اين ره بسپارم
چه اميدي به سپيديكه به رنگ شب تارم
تو سپيدي من سياهم خستهاي گم كرده راهم
گنه توبيگناهي بي گنه غرق گناهم
تو طلوع هر اميدي من غروبي نااميدم
تو سپيد ودلسياهي من سياه دلسپيدم
شوق بودن بوده تنها اشتباهم، اشتباهم
تو سپيديمن سياهم خستهاي گم كرده راهم
گنه تو بيگناهي بيگنه غرقگناهم
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ساعت
11:57 قبل از ظهر توسط M_N| نظر بدهيد |
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |